در دعای جوشن کبیر آمده است: یَا مَنْ خَلَقَ الْأَشْیَاءَ مِنَ الْعَدَم؛ ای خدایی که از چیزها را از عدم آفریده ای!
این جمله نمی گوید که خداوند چیزها را از عدم آفریده است، بلکه می گوید: چیزها را از سابقه عدم آفریده و همه حادث هستند؛ به سخن دیگر، قبل از آفریدن چیزی نبود و سابقه ای نداشت و خداوند آن را به حق آفریده و ابتداع و ابداع کرده است.
حضرت فاطمه(س) در خطبه خویش می فرماید: ابْتَدَعَ الْأَشْیَاءَ لَا مِنْ شَیْءٍ کَانَ قَبْلَهَا وَ أَنْشَأَهَا بِلَا احْتِذَاءِ أَمْثِلَةٍ امْتَثَلَهَا ؛ چیزها را نو آفرید نه از چیزی که قبل آن باشد؛ و آنها را ایجاد کرد بدون آن که از الگویی بهره گیرد.( دلایل الامامه، محمد بن جریر الطبری الشیعی، ص 111)
می دانیم نقیض «مِن شیء» هم «لا مِن شیء» است، نه «مِن لا شیء»! پس اشیاء بر خلاف دیدگاه باطل ثنویون از چیزی آفریده شده تا ازلی بودن در عرض خداوند برای آن اثبات شود؛ و نه از «مِن لا شیء»! آفریده شده باشد که عدم قابل ایجاد نیست؛ بلکه اشیاء از «لا مِن شیء» آفریده است؛ یعنی بدون وجود سابقه آفریده شده است.
به سخن دیگر، خداوند بدیع و مبدع هستی را بی آن که از چیزی یا از عدم چیزی بیافریند، بلکه چیزها را بدون داشتن هیچ گونه سابقه آفریده است.(بقره، آیه 117)
همین سخن حضرت فاطمه (س) را امیرمومنان امام علی(ع) در هنگام عزیمت به جنگ بیان کرده است.(نگاه کنید: توحید، صدوق، ص 136)
وقتی خداوند با «کن فیکون» ابداع و خلق می کند،(یس، آیه 82) معلوم عندالله را موجود خارجی می کند، نه آن که عدم را موجود کند؛ زیرا خداوند «عَالِمٌ قَبْلَ أَنْ یُخْلَقَ»؛ دانااست پیش از آن که بیافریند. آن چیز معلوم عندالله است و با کن فیکون آن معلوم موجود خارجی می شود؛ البته از آن جایی که ساختار جهان را فرآیندی و تطور است، خداوند این گونه عمل کرده که اول دخان(فصلت، آیه11) باشد و سپس در ایام آن را به آسمان و زمین و ستارگان در آورد.